loading...
الکترونیکی ها
آخرین ارسال های انجمن
mehran moghimi بازدید : 265 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (1)

امشب از آسمان ديده تو 
روي شعرم ستاره ميبارد 
در سكوت سپيد كاغذها 
پنجه هايم جرقه ميكارد 
شعر ديوانه تب آلودم 
شرمگين از شيار خواهشها 
پيكرش را دوباره مي سوزد 
عطش جاودان آتشها 
آري آغاز دوست داشتن است 
گرچه پايان راه ناپيداست 
من به پايان دگر نينديشم 
كه همين دوست داشتن زيباست 
از سياهي چرا حذر كردن 
شب پر از قطره هاي الماس است 
آنچه از شب به جاي مي ماند 

mehran moghimi بازدید : 353 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)

رنگی کنار شب
بي حرف مرده است.
مرغي سياه آمده از راههاي دور
مي خواند از بلندي بام شب شكست.
سرمست فتح آمده از راه
اين مرغ غم پرست.

در اين شكست رنگ 
از هم گسسته رشته هر آهنگ.
تنها صداي مرغك بي باك
گوش سكوت ساده مي آرايد
با گوشوار پژواك.

مرغ سياه آمده از راههاي دور
بنشسته روي بام بلند شب شكست
چون سنگ ، بي تكان.
لغزانده چشم را
بر شكل هاي درهم پندارش.

mehran moghimi بازدید : 267 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)

میخروشد دریا
هيچكس نيست به ساحل دريا.
لكه اي نيست به دريا تاريك 
كه شود قايق 
اگر آيد نزديك.

مانده بر ساحل 
قايقي ريخته شب بر سر او ،
پيكرش را ز رهي نا روشن 
برده در تلخي ادراك فرو.
هيچكس نيست كه آيد از راه 
و به آب افكندش.
و دير وقت كه هر كوهه آب
حرف با گوش نهان مي زندش،
موجي آشفته فرا مي رسد از راه كه گويد با ما 
قصه يك شب طوفاني را.

رفته بود آن شب ماهي گير
تا بگيرد از آب
آنچه پيوندي داشت.
با خيالي در خواب

mehran moghimi بازدید : 287 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)


(۱۳۷۹ - ۱۳۰۵)



فريدون مشيری در سی‌ام شهريور ۱۳۰۵ در تهران به دنيا آمد. جد پدری‌اش بواسطه ماموريت اداری به همدان منتقل شده بود و از سرداران نادر شاه بود. پدرش ابراهيم مشيري افشار فرزند محمود در سال ۱۲۷۵ شمسي در همدان متولد شد و در ايام جواني به تهران آمد و از سال ۱۲۹۸ در وزارت پست مشغول خدمت گرديد. او نيز از علاقه‌مندان به شعر بود و در خانوده او هميشه زمزمه اشعار حافظ و سعدي و فردوسي به گوش مي‌رسيد. مشيري سالهاي اول و دوم تحصيلات ابتدايي را در تهران بود و سپس به علت ماموريت اداري پدرش به مشهد رفت و بعد از چند سال دوباره به تهران بازگشت و سه سال اول دبيرستان را در دارالفنون گذراند و آنگاه به دبيرستان اديب رفت

mehran moghimi بازدید : 271 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)


سهراب سپهری نقاش و شاعر 15 مهرماه سال 1307در کاشان متولد شد.
خود سهراب ميگويد :
... مادرم ميداند كه من روز چهاردهم مهر به دنيا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صداي اذان را ميشنديده است... (هنوز در سفرم - صفحه 9)

پدر سهراب، اسدالله سپهري، كارمند اداره پست و تلگراف كاشان، اهل ذوق و هنر.
وقتي سهراب خردسال بود، پدر به بيماري فلج مبتلا شد.
... كوچك بودم كه پدرم بيمار شد و تا پايان زندگي بيمار ماند. پدرم تلگرافچي بود. در طراحي دست داشت. خوش خط بود. تار مينواخت. او مرا به نقاشي عادت داد... (هنوز در سفرم - صفحه 10)
درگذشت پدر در سال 1341

مادر سهراب، ماه جبين، اهل شعر و ادب كه در خرداد سال 1373 درگذشت.
تنها برادر سهراب، منوچهر در سال 1369 درگذشت. خواهران سهراب : همايوندخت، پريدخت و پروانه.
محل تولد سهراب باغ بزرگي در محله دروازه عطا بود.
سهراب از محل تولدش چنين ميگويد :
... خانه، بزرگ بود. باغ بود و همه جور درخت داشت. براي يادگرفتن، وسعت خوبي بود. خانه ما همسايه صحرا بود . تمام روياهايم به بيابان راه داشت... (هنوز در سفرم - صفحه 10)

mehran moghimi بازدید : 315 شنبه 03 فروردین 1392 نظرات (0)
مرا انسان بخوان

شاید كه روزی بعد

برایت قصه ی عشقی بخوانم

تو را در فكر خود جایی دهم من

برایت با زبان شعری بگویم

مرا انسان بخوان

تا جان خود را

برای با تو بودن

همان قربانی دیرین بسازم

تو انسان بودن من را

برای خود نمی خواهی

تو می خواهی مرا


نقش

mehran moghimi بازدید : 295 شنبه 23 دی 1391 نظرات (3)

در شبي تاريك

كه صدايي با صدايي در نمي آميخت

و كسي كس را نمي ديد از ره نزديك

يك نفر از صخره هاي كوه بالا رفت

و به ناخنهاي خون آلود

روي سنگي كند نقشي را

و از آن پس نديدش هيچ كس ديگر

شسته باران رنگ خوني را

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 142
  • کل نظرات : 191
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 23
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 33
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 1,107
  • بازدید سال : 5,105
  • بازدید کلی : 257,906
  • کدهای اختصاصی